آذر متقیان (دیدن)
شب آخر همایش دیدن ، منو همسرم اول رفتیم منزل پدرم و بعدش پیش شوهر خواهرم ، و بعد از بیست و دو سال بنده ی خدا رو دیدیم ، آخه من اون رو باعث خودکشی خواهرم میدونستم و به شدت ازش منزجر بودم ولی اونشب والان دیگه اون حس و حال بد و ناراحت کننده رو ندارم و به آرامشی رسیدم که قابل توصیف نیست خواهرم رفت ، ولی اون بنده ی خدا هم زندگیش و جسمش و تمام هست و نیستش نابود شده
واقعا ما انسانها میتونیم چه موجودات وحشتناک و عجیبی باشیم در برخورد باهم و در تقابل با بقیه
همیشه صادق و با انصاف بودن بهترین چهره برخورد با چنین مواردی هست
نصیب همگیمون باشه